User Rating: 0 / 5

Star InactiveStar InactiveStar InactiveStar InactiveStar Inactive
 
.آشنایی با فعالیت تولید محصولات اسـاسی آهـن و فولاد

مـحصولات اسـاسی آهـن و فولاد‌ یکی از مهمترین تـولیدات بخش صنعت می‌باشد که در اقتصاد ملی کشورها نقش مهم و تعیین‌کننده‌ای دارد،به طوری که میزان تـولید و مـصرف آهن و فولاد در هر کشور یکی از مـعیارهای سـنجش‌ تـوان‌ اقـتصادی و رشـد آن می‌باشد.به هـمین دلیـل نیز کشور ما به عنوان یک کشور در حال توسعه همواره به این بخش از صنعت توجه خـاصی داشـته اسـت.این توجه سبب‌ گردید‌ که از سال 1340 تـا 1356(از سـپنتای تـهران تـا سـپنتای اهـواز)9 طرح تولید فولاد در کشور راه‌اندازی شود.اما پس از انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی،این شاخه‌ از‌ صنعت نیز مانند شاخه‌های دیگر دچار رکود گردید و سرمایه‌گذاری جدیدی در آن صورت نگرفت.

بـلافاصله بعد از پایان جنگ و شروع بازسازی کشور و در نتیجه افزایش برای محصولات اساسی آهن‌ و فولاد‌،به‌ منظور پاسخگویی به این تقاضا‌ و همچنین‌ ایجاد‌ زیربناهای اقتصادی و دستیابی به توسعه اقتصادی،دوباره توجه زیـادی بـه این بخش از صنعت معطوف گردید و سرمایه‌گذاریهای عظیمی در آن صورت‌ گرفت‌.همانطور‌ که در جدول(4)مشاهد می‌شود،بعد از سال‌ 1368‌،سهم تولید این محصولات در تولید ناخالص داخلی و بخش صنعت افزایش قابل ملاحظه‌ای یـافت(در سـال 1369 تقریبا دو‌ برابر‌ سال‌ 1668 گردید)به طوری که در سالهای اخیر نزدیک به‌ 5/1 درصداز کل تولید ناخالص داخلی کشور و 10 درصد از ارزش افزوده بخش صنعت متعلق بـه تـولید محصولات اساسی‌ آهن‌ و فولاد‌ مـی‌باشد.ایـن روند افزایش تولید پاسخگویی به تقاضای داخلی توانست سهم‌ واردات‌ محصولات اساسی آهن و فولاد در کل واردات را کاهش و سهم صادرات آن در کل صادرات را‌ افزایش‌ دهد‌.این مـطلب در جـدول(15)قابل مشاهد:است.

 

مرکز‌ آمار‌ ایران،سالنامه آمـاری،سـالهای مختلف ایـن روند افزایش صادرات از آنجا ناشی می‌شود‌ که‌ هدف‌ اصلی برنامه اول توسعه اقتصادی- اجتماعی کشور عبارت از رسیدن بـه رشد و توسعه از طریق‌ کاهش‌ اتکا به درآمدهای نفتی و افزایش صادرات مـحصولات غـیر نـفتی و بلاخص محصولات صنعتی‌ بود‌.سرمایه‌گذاریهای‌ عظیمی که طی این سالها در بخش تولید محصولات اساسی آهن و فولاد صـورت ‌ ‌گـرفت،نشان‌ می‌دهد‌ که‌ این شاخص از صنعت نسبت به بقیه شاخه‌ها مورد توجه بـیشتری قـرار‌ گـرفته‌ است(جدول 5).

سئوالی که در اینجا مطرح می‌شود عبارت از این است که آیا تصمیم‌گیری در‌ مورد‌ انـجام سرمایه گذاریهای عظیم گذشته و همچنین سرمایه‌گذاریهای هنگفت آتی در کارخانجات فولادسازی‌ نیمه‌ تمام(از جـمله فولاد آلیاژی یزد و طـرح‌ فـولاد‌ خراسان‌)در چارچوب یک برنامه‌ریزی جامع و با توجه‌ به‌ مزیتهای نسبی کشور صورت گرفته است یا خیر.زیرا این سرمایه‌گذاری‌ها تنها هنگامی‌ می‌توانند‌ به توسعه اقتصادی کشور کمک‌ نمایند‌ که تصمیم‌گیریهای‌ اولیـه‌ آنان‌ براساس مزیتهای نسبی کشور صورت گرفته‌ باشد‌.در غیر این صورت،دولت مجبور است برای تداوم این تولیدات هزینه‌های‌ زیادی‌ را صرف حمایت از آنان کند‌ که این کار باعث‌ هدر‌ رفتن منابع و امـکانات تـولید کشور‌ به‌ میزان معتنابهی گردیده و نیل به اهداف توسعه اقتصادی را با مشکلات اساسی مواجه‌ می‌کند‌.

 

5-محاسبه معیار DRC کل

در معیار‌ DRC‌ کل،نهاده‌های‌ مستقیم‌ به‌ کار رفته در تولید‌ محصول به اجزای تشکیل‌دهنده خـود (نـهاده‌های غیر مستقیم)شکسته می‌شود که با جمع کردن هر‌ مجموعه‌ از آنها به نهاده‌های مبادله شدنی‌ کل‌(مستقیم‌ به‌ علاوه‌ غیر مستقیم)،به‌ نهاده‌های‌ مبادله شدنی کل و ارزش افزوده کل خـواهیم رسـید. اجـزای محاسبه شده برای برآورد DRC بـراساس نـرخ‌ ارز‌ 1498‌ ریـال و نرخ بهره 18 درصد به قرار‌ زیر‌ می‌باشند‌.

بقیه عناصر صورت فرمول DRC- به علت نـاچیز شـدن ارقـام،محاسبه نگردیده‌اند.

در مخرج کسر:

(به تصویر صفحه مراجعه شود) این رقم نشان می‌دهد که ارزش عوامل تولید داخلی به کار رفـته در تـولید یـک واحد ارز خارجی که در قیمتهای سایه‌ای خود محاسبه‌ شده‌اند‌،معادل 1484 ریـال بوده است یعنی برای تولید کالایی به ارزش یک دلار(1498 ریال)1484 ریال از عوامل تولید داخلی به مصرف رسیده است.بـه عـبارت دیـگر هزینه‌ منابع‌ داخلی هر واحد ارز خارجی به اندازه 14 ریال از ازرش محصول تـولیدی کـمتر است.محاسبه dj در این حالت ما را به‌ عدد‌ 99/0 می‌رساند که چون از‌ عدد‌ یک کوچکتر می‌باشد،وجود مـزیت نـسبی در تـولید این محصولات را نشان می‌دهد.

می‌باشد،وجود مـزیت نـسبی در تـولید این محصولات را نشان می‌دهد.

برای مشاهده حساسیت نرخ حمایت مؤثر نسبت بـه تـغییرات نـرخ ارز‌ نیز‌ همانند قبل،علاوه بر‌ محاسبه‌ نرخ حمایت در نرخ ارز 1498 ریال،نرخ حمایت مؤثر در نـرخ ارز 600 ریـال نـیز به دست داده شده است.در این حالت نتایج به قرار زیر هستند

(به تصویر صفحه مراجعه شود) بنابراین خواهیم داشت:

(به تـصویر صـفحه مـراجعه شود) در اینجا رقم DRC نشان می‌دهد که نرخ ضمنی ارز برابر‌ با‌ 249 ریال‌ است که از نـرخ تـعادلی 1498 ریال،کوچکتر می‌باشد.یعنی برای تولید کالایی به ارزش 1498 ریال‌ فقط بایستی 249 ریال از مـنابع داخـلی صـرف گردد که بیانگر‌ آن‌ است‌ که در تولید محصولات اساسی آهن و فولاد مانند نرده آهنی با نرخ ارز 600 ریال نـیز مـزیت نسبی داریم.با ‌‌مقایسه‌ DRC حاصله با DRC در نرخ ارز 1498 ریال مشاهده می‌شود که یـک‌ رابـطه‌ مـثبت‌ بین نرخ ارز و DRC وجود دارد یعنی هرچه نرخ ارز کمتر شود، DRC هم کمتر‌ می‌شود.علت آن است که مـا بـا اسـتفاده از نسبت قیمتهای داخلی به‌ سیف واردات، ارزش نهاده‌های‌ مبادله‌ شدنی را تعدیل می‌کنیم،وقتی کـه مـحاسبات با نرخ ارز 1498 ریال صورت می‌گیرد با اعمال تعدیلات مورد نیاز گویی که تمام اجزای وارداتی نـهاده‌های مـبالده شدنی‌3و مبادله نشدنی‌4برحسب قیمتهای‌ دم مرز و براساس نرخ ارز 1498 ریال ارزش‌گذاری شده‌اند.هـرچه نـرخ تعادلی ارز کمتر باشد،ارزش این اجزای وارداتی کـمتر خـواهد شـد و چون این جملات در مخرج کسر و با‌ عـلامت‌ مـنفی ظاهر می‌شوند،موجب بزرگ شدن مخرج کسر و در نتیجه کوچک شدن DRC حاصله می‌شوند.

در نـرخ ارز 1498 ریـال،فرض بر این است کـه تـمام نهاده‌های مـبادله‌شدنی در ایـن‌ نـرخ‌ ارز بتواند وارد بازار داخلی شود.آنچه در مـورد کـالاهای مبادله شدنی و همچنین محصول تولیدی قابل تأمل است عبارت از این می‌باشد کـه قـیمت این کالاها در سال 1371‌ براساس‌ آنچه کـه در بازار برقرار بوده وارد مـحاسبات DRC شـده است.حال سئوال این اسـت کـه برای قیمت تعادلی این نوع کالاها در این سال چه رقمی را باید‌ منظور‌ داشت؟مسلم اسـت‌ کـه در یک اقتصاد با‌ نظام‌ ارزیـ‌ چـند نـرخی،به سختی مـی‌توان ادعـا کرد که نرخ ارز 1498 ریـال،چـنین قیمتهای برقرار خواهد بود. قیمت کالاهای مبادله نشدنی‌ خود‌ متأثر‌ از میانگین نرخ ارزی است کـه در ایـن‌ سال‌ تجربه شده است (پاره‌ای از کـالاها بـا نرخ 70 ریـال،بـرخی بـا 600 ریال و...وارد شده‌اند)از این روسـت‌ که‌ در‌ اینجا سناریوهای دیگری نیز برای نرخ ارز مطرح شده است‌.

مجددا تاکید می‌شود که در سـناریوی دوم فـرض بر این است که مبادله‌شدنی‌ها تـماما بـا نـرخ ارز 600‌ ریـال‌ وارد‌ مـحاسبه می‌شوند.فرض بـر ایـن است که نرخ مزبور،نرخ تعادلی‌ است‌ که در اقتصاد برقرار می‌باشد و قیمت نهاده‌های مبادله نشدنی و حـصول نـیز در ایـن نرخ برابر با‌ قیمتهای‌ فعلی‌ می‌باشد.بـرای مـحاسبه درآمـد خـالص پروژه فـرض شـده است تولیدکننده محصول خود‌ را‌ به‌ قیمتهای مشاهده شده در بازار که متأثر از نرخ واقعی ارز در سال 1371‌(که‌ مسلما‌ بزرگتر از 600 ریال و در حدود 1498 ریال می‌باشد)بوده است،به فروش می‌رساند‌ درحـالی‌که‌ نهاده‌های خود را با نرخ ارز 600 ریال وارد می‌کند از این روست‌ که‌ ملاحظه‌ می‌گردد در این سناریو DRC رقم بسیار کوچکی را نشان می‌دهد و حاکی از مزیت‌ نسبی‌ در تولید آن کالاست.همان‌گونه که گفته شد این امر بـه آن دلیـل‌ اتفاق‌ می‌افتد‌ که برای تعیین قیمت محصول و قیمت نهاده‌های مبادله‌نشدنی فقط یک مشاهده قیمت داریم که عبارت‌ از‌ قیمتهای داخلی حاکم بر بازار می‌باشد.برای سناریوهای دیگر مثلا نرخ ارز‌ 600‌ ریـال‌ بـاید این نرخ در بازار حاکم می‌شد و مشاهدات قیمتی یک بار نیز در این حالت‌ به‌ دست‌ می‌آمد که با توجه به غیر ممکن بودن ایـن کـار به ناچار‌ از‌ قیمتهای موجود در بـازار اسـتفاده شده است.

6-محاسبه RDC کل بعد از تعدیل هزینه فرصت سرمایه‌

حال‌ که اثر تغییرات ارز بر روی DRC بررسی شده است،به اثر‌ تعدیل‌ هزینه فرصت سرمایه بـر DRC پرداخـته می‌شود‌.چون‌ نرخ‌ بـهره 18 درصـد،نرخ بهره سوبسیدی می‌باشد‌ لازم‌ است که برای

رسیدن به هزینه واقعی سرمایه،تعدیلاتی بر روی این نرخ‌ انجام‌ گیرد.در ابتدا فرض می‌شود‌ که‌ نرخ واقعی‌ بهره‌ برابر‌ با نرخ تـورم سـال 1371 می‌باشد‌.به‌ عبارت دیگر فرض می‌شود که سرمایه کار رفته در صنعت،حد اقل‌ بایستی‌ بازدهی به اندازه نرخ تورم داشته‌ باشد.در حالت دوم‌،قدم‌ را فراتر گذاشته و فرض می‌گردد‌ که‌ سـرمایه بـایستی حد اقـل به اندازه نرخ تورم به علاوه نرخ بهره جهانی‌، سودآوری‌ داشته باشد به عبارت دیگر‌،نرخ‌ واقـعی‌ بهره باید این‌ مقدار‌ باشد.نتایج حاصله برای‌ دو‌ نرخ ارز 1498 ریال یـعنی نـرخ بـازار آزاد و نرخ ارز 600 ریال که نرخ‌ مؤثر‌ ارز می‌باشد که در جدول(7)ارایه‌ شده‌ است.

به‌هرحال،بعد از تعدیل هزینه سرمایه مشاهده می‌شود که وقتی نرخ ارز 1498 ریال،مورد‌ استفاده‌ قرار می‌گیرد،هزینه منابع داخلی تولید یک واحـد ارز خـارجی از قیمت سایه‌ای آن بزرگتر می‌شود.به عبارت دیگر اگر هزینه واقعی سرمایه در محاسبه DRC مدنظر قرار گیرد‌،صنعت‌ ما مزیت نسبی خود را از دست خواهد داد.برعکس وقتی از نرخ ارز 600 ریال استفاده می‌شود در تمام حـالات(بـاو یا‌ بدون‌ تعدیل سرمایه)صنعت ما دارای‌ مزیت‌ نسبی می‌باشد.البته همان‌طور که در قیمت پیش‌گفته شد،محاسبات با نرخ ارز 600 ریال این ملاحظات را دربر دارد که تمام نهاده‌های وارداتی‌ با‌ نـرخ ارز 600 ریـال‌ وارد‌ می‌شوند.به عبارت دیگر،اگر نرخ ارز تخصیص داده شده برای واردات نهاده‌های صنعت محصولات اساسی آهن و فولاد،600 ریال باشد و این نرخ همان نرخ تعادلی واقعی اقتصاد باشد،می‌توان‌ گفت‌ که در نـرخ ارز 600 ریـال،تـولید محصولات اساسی آهن و فولاد در کـشور دارای مـزیت نـسبی است.

 

7.محاسبه معیار DRC مستقیم

معیار DRC کل با محسوب کردن جزء وارداتی نهاده‌های‌ واسطه‌ای‌ در محاسبات‌،این پیش‌فرض را در بطن خود داشت که نـهاده‌های تـولید شـده در داخل به صورت کارآ تولید‌ می‌شوند،یعنی قـیمت داخـلی و بین المللی آنها با یکدیگر مساوی می‌باشد‌.اما‌ از‌ آنجا که اختلالات بسیاری در قیمتهای داخلی کشور ما وجود دارد(از جمله کـنترل قـیمتها)،ایـن فرض ‌‌چندان‌ منطقی به‌نظر نمی‌رسد.به‌طور مثال از مهمترین این اخـتلالات می‌توان از قیمت پایین‌ فرآورده‌های‌ نفتی‌ در داخل کشور نام برد.

در محاسبه معیار DRC کل،با تعدیل ضرایب وارداتی توانستیم‌ جـزء وارداتـی فـرآورده‌های نفتی را برحسب قیمتهای سایه‌ای ارزش‌گذاری و وارد محاسبات نماییم ولی‌ قسمت مربوط بـه نـهاده‌ تولید‌ شده در داخلی که قیمت اعظم سهم آن را دربرمی‌گیرد،به همان صورت و با قیمتهای داخلی وارد محاسبات گـردید.بـرای رفـع این نقیصه باید به محاسبه معیار DRC مستقیم پرداخت.

این عـدد نـشان می‌دهد که اگر نهاده‌های تولید‌ شده‌ در داخل و به کار رفته در محصولات اساسی آهن و فولاد نـیز بـراساس نرخ سایه‌ای آنها(قیمت در مرز)ارزش‌گذاری شود،ارزش منابع داخلی به کار رفته در هـر واحـد‌ مـحصول‌ افزایش می‌یابد و در نتیجه هزینه منابع داخلی مستقیم نسبت به هزینه منابع داخل کل،افزایش قـابل مـلاحظه‌ای را نشان خواهد داد.همان‌طور که قبلا گفته شد این امر ناشی‌ از‌ تثبیت‌ قـیمت نـهاده‌های تـولید شده در‌ داخل‌ در‌ سطحی به مراتب پایین‌تر از سطح قیمتهای بین المللی آنها می‌باشد و همین‌طور که مـلاحظه مـی‌شود مـعیار هزینه منابع داخلی حساسیت بسیار‌ زیادی‌ نسبت‌ به تغییر این فرض دارد.بـه‌هرحال،بـا این‌ فرض‌ صنعت آهن و فولاد کشور هیچ‌گونه مزیت نسبی در تولیدات خود نخواهد داشت.


8.مـحاسبه DRC مستقیم بعد از تعدیل هـزینه فـرصت سرمایه

دو فرض مطرح شده‌،محاسبه‌ خواهد‌ شد.فرض اول عبارت از این بود که نرخ واقـعی بـهره برابر با نرخ تورم‌ می‌باشد‌ و فـرض دوم نـیز عبارت از ایـن بـود کـه نرخ واقعی بهره مـساوی‌ با‌ نرخ‌ تورم به علاوه نرخ بهره جهانی است.در اینجا نیز نتایج حاصل از فرض اول‌ را‌ بـا‌(2) DRC و نـتایج حاصل از فرض دوم را با(3) DRC نشان داده شده‌ اسـت‌

 

هـزینه مـنابع داخـلی مستقیم برای تـولید یـک واحد ارز خارجی با استفاده از تعدیل هزینه‌ سرمایه‌ همان‌طور که مشاهده مـی‌شود،در ایـنجا نـیز‌ حساسیت‌ معیار هزینه منابع داخلی مستقیم نـسبت بـه‌ تـعدیل‌ هـزینه‌ سـرمایه،قـابل توجه نمی‌باشد و برای هر دو‌ نرخ‌،حدود 4 درصد((3) DRC نسبت به (1) DRC )می‌باشد.اما نکته قابل توجه این است‌ که‌ DRC مستقیم حساسیت بسیار شدیدی‌ نسبت‌ به تغییر‌ نرخ‌ ارز‌ دارد به گـونه‌ای که به محض‌ تغییردادن‌ قیمت سایه‌ای ارز از 1498 ریال به 600 ریال یعنی محاسبه ارزش‌ سایه‌ای‌ نهاده‌های تولید شده در داخل با‌ نرخ ارز 600 ریال‌،هزینه‌ منابع داخلی از رقم بسیار‌ بالا‌ به مقدار 278 ریال مـی‌رسد و نـشان می‌دهد که اگر منابع داخلی با نرخ‌ ارز‌ 600 ریال خریداری شوند،در‌ تولید‌ محصولات‌ اساسی آهن و فولاد‌ مزیت‌ نسبی خواهیم داشت.

 

جمع‌بندی‌ و ملاحظات‌

با استفاده از نتایج به دست آمده مشاهد مـی‌شود کـه اگر نرخ سایه‌ای در‌ سال‌ 1371 معادل نرخ بازار آزاد در‌ این‌ سال یعنی‌ 1498‌ ریال‌ باشد،صنعت محصولات اساسی‌ آهن و فولاد تنها در صورتی دارای مزیت نسبی خواهد بـود کـه نرخ واقعی بهره برابر‌ بـا‌ نـرخ بهره بانک برای مقاصد سرمایه‌گذاری‌ یعنی‌ 18‌ درصد‌ باشد‌.به محض اینکه‌ این‌ نرخ سوبسیدی بهره به سمت نرخ واقعی بهره تعدیل شود،هزینه مـنابع داخـلی افزایش یافته و عدم‌ مـزیت‌ نـسبی‌ در تولید این محصولات آشکار می‌شود.

اگر‌ نرخ‌ ارز‌ را‌ کاهش‌ داده‌ و به 600 ریال(نرخ ارز مؤثر در سال 1371)برسانیم،مشاهده می‌گردد که حتی بعد از تعدیل هزینه سرمایه نیز صنعت محصولات اساسی آهن و فلاد دارای مـزیت‌ نـسبی می‌باشد.این امر نشان می‌دهد که معیار هزینه منابع داخلی بسیار متأثر از انتخاب نرخ سایه‌ای ارز است.هرچه نرخ سایه‌ای ارز پایین‌تر انتخاب شود،مقدار هزینه منابع داخلی‌ کوچکتر‌ می‌گردد.این امـر نـاشی از آن است کـه در سناریوی دوم که نرخ تعادلی ارز 600 ریال فرض شده است،به‌طور ضمنی فرض شده که صنعت موردنظر نهاده‌های مـبادله‌ شدنی‌ و مبادله نشدنی خود را با نرخ ارز 600 ریال خریداری نموده است و مـحصول خـود را نـیز با نرخ ارز 600 ریال به فروش‌ رسانده‌ است.این امر در حالی‌ است‌ که هر دو سناریوی که برای نـرخ ‌ ‌ارز درنـظر گرفته شده است،هم برای نهاده‌های مبادله نشدنی و هم برای محصول تولیدی،قـیمت داخـلی مـشاهد‌ شده‌ در بازار که با‌ توجه‌ به نرخ ارز تعادلی 1371 که در بازار وجود داشته،(بین 600 ریال و 1498 ریـال)وارد محاسبات DRC شده است.این امر موجب گردیده است که درآمدهای ارزی حاصل از‌ پروژه‌ کـه در مخرج DRC است،بیش از واقـع نـشان داده شود و DRC حاصله عددی بسیار کوچک را نشان می‌دهد.بنابراین، منطقی‌تر آن است که تحلیلهای خود را با توجه به‌ نرخ‌ ارز 1498‌ ریال که نزدیکتر به نرخ تعادلی ارز می‌باشد،انجام دهیم.بر این اساس چنینن نـتیجه می‌شود که‌ با توجه به هزینه‌های واقعی صرف شده برای تولید محصولات اساسی‌ آهن‌ و فولاد‌،تولید این محصولات در داخل کشور از مزیت نسبی خاصی بخوردار نبوده است.

نتایج مربوط به محاسبه ‌‌DRC‌ مـستقیم نـیز این نتایج را تایید می‌کنند با این تفاوت که در این‌ حالت‌ با‌ نرخ سایه‌ای ارز معادل 1498 ریال بدون تعدیل هزینه سرمایه نیر صنعت دارای مزیت نسبی‌ نمی‌باشد.

معیار DRC مستقیم این پیش‌فرض را در خود دارد کـه تـمامی نهاده‌های‌ مبادله شدنی حتی آنها‌ که‌ در داخل تولید شده‌اند بایستی برحسب قیمتهای بین المللی ارزش‌گذاری شوند،درحالی‌که در معیار DRC کل تنها جزء وارداتی نهادهاست که برحسب قیمتهای سایه‌ای وارد محاسبات مـی‌شود.مـقایسه این دو حالت‌ نشان می‌دهد که قیمت نهاده‌های مبادله شدنی تولید شده در داخل(به خصوص انرژی) بسیار پایین‌تر از قیمت این نهاده‌ها در سطح بین المللی می‌باشد که بیان‌کننده این حقیقت اسـت کـه‌ دولتـ‌ در تعیین قیمت این نهاده‌ها نـقش اسـاسی داشـته و این نهاده‌ها را نیز با قیمتهای سوبسیدی در اختیار تولیدکننده قرار داده است.به عبارت دیگر در بازار نهاده‌ها نیز قیمتهای سوبسیدی‌ در‌ اختیار تولیدکننده قـرار داده اسـت.بـه عبارت دیگر در بازار نهاده‌ها نیز قیمتهای دستوری حـاکم بـوده است.

با توجه به تحلیلهای ارایه شده،نتایج مربوط به محاسبه DRC با‌ این‌ فرض که نرخ تعادلی ارز همان نـرخ ارز 1498 ریـال مـی‌باشد،از نتایج سناریوی مربوط به نرخ ارز 600 ریال منطقی‌تر می‌باشند و لذا می‌توان نـتیجه گرفت که با توجه‌ به‌ سرمایه‌گذاریهای‌ عظیم انجام شده در صنعت‌ آهن‌ و فولاد‌،تنها در صورتی این صنعت دارای مزیت نـسبی مـی‌باشد کـه قیمت سایه‌ای سرمایه همان قیمت سوبسیدی آن محاسبه گردد.در این‌ حالت‌ بـه‌ رقـم 99/0 برای معیار DRC خواهیم رسید.در‌ غیر‌ این صورت یعنی وقتی که سرمایه با قیمت سایه‌ای خود وارد مـحاسبات مـی‌شود،مـزیت نسبی کشور در تولید این‌ محصولات‌ منتفی‌ می‌شود.معیار DRC در این حالت به تـرتیب 163/1 و 2/1 خـواهد‌ بـود که چون از عدد 1 بزرگتر می‌باشد وجود عدم مزیت نسبی را نشان می‌دهد.در اینجا معیار هـزینه‌ مـنابع‌ داخـلی‌ به ما می‌گوید که اگر منابع تولید جامعه به جای این‌ صنعت‌ به صـنعت دیـگری که دارای مزیت نسبی می‌باشد سوق داده شود،با منابع موجود قادر خواهیم‌ بود‌ کـه‌ تـولید نـاخالص داخلی بیشتری(برحسب قیمتهای بین المللی)داشته باشیم.

صنایع فلزی آریا تولید کننده حفاظ پنجره تهران جدید و مدرن و انواع حفاظ درب آکاردئونی تهران برای آپارتمان، مغازه و پارکینگ و حفاظ دیواری